بازیکن تیمی ایدئال | The Ideal Team Player
1397/7/7
نوع: معرفی کتاب
نویسنده: مارال مختارزاده

امروز بیش از هر زمان دیگری در اطراف خود شاهد تأسیس شرکت‌های نوپا و دانش‌بنیان یا به اصطلاح استارپ‌هایی هستیم که عموماً با همکاری چند دوست یا همکلاسی با تخصص‌های مکمل ایجاد می‌شود. ماهیت مسطح ساختار چنین شرکت‌های نوپایی، نیاز به کار و روحیه تیمی را بیش از هر زمان دیگری مشخص می‌کند و البته دلایل منطقی متعددی هم به جز ساختار برای وجود تیم در چنین شرکت‌هایی وجود دارد. همان‌طور که میدانید بزرگ‌ترین چالش شرکت‌های کوچک و متوسط و استارتاپ‌ها، منابع محدود و توان سرمایه‌ای اندک است. اگر پای گفتگوی چند نفر از صاحبان استارتاپ‌ها بنشینیم، قطعاً یکی از اهرم‌های تأثیرگذار بر موفقیت خود را منابع انسانی می‌شمارند. آن‌ها به دنبال افرادی چند مهارته، دارای توان ارتباطی و البته متخصص هستند. بدیهی است چنین افرادی در سازمان‌های بزرگ و سنتی دستمزدهای بالایی دارند لذا کسب‌وکارهای نوپا از عهده چنین هزینه‌هایی برنمی‌آیند و اینجاست که اولین جرقه نیاز به استفاده از شبکه‌های اطراف و جذب دوستان و آشنایانمان در تیم به چشم می‌خورد. باید توجه داشت نکته چالش‌برانگیز این قسمت، انتخاب فرد مناسب از یک‌سو و توانایی رهبری در ایجاد تیمی منسجم از سوی دیگر است. در واقع کار تیمی نه فقط در حین انجام فعالیت و پیشبرد اهداف روزمره، بلکه در تأسیس و بنیان‌گذاری کسب‌وکارهای نوپا نیز حائز اهمیت است. 

مقالات زیادی در دنیا به بررسی فاکتورهای مؤثر در جلب نظر سرمایه‌گذاران و موفقیت کارآفرینان در تأمین مالی موفق پرداخته‌اند. با نگاهی اجمالی به آن‌ها، به یک فاکتور مشترک می‌رسیم: «تیم منسجم و کارآمد». تقریباً می‌توان با اطمینان بیان کرد که استارتاپ‌ها هیچ چیزی به جز تیمشان ندارند. نه منابع مالی قابل توجهی دارند و نه از روابط شبکه‌ای بالایی برخوردارند. آنچه معیار انتخاب و مایه دلگرمی سرمایه‌گذار (اعم از فرشته‌خو یا خطرپذیر) برای صرف پول و زمان در این شرکت‌های نوپاست، تنها شخصیت افراد و ساختار بنیادی کار تیمی آن‌هاست. سرمایه‌گذاران انتظار دارند بیش از پتانسیل رشد در ایده، توانمندی اعضای تیم را برای اجرا ببینند و مطمئن شوند که علت شکست احتمالی این استارتاپ در آینده، قصور در همکاری و کار تیمی نخواهد بود.  

حال بیایید تصور کنیم آن‌قدر خوش‌اقبال بوده‌ایم که بهترین دوستانمان یا همکلاسی‌های ممتازمان از همکاری با ما استقبال کرده‌اند، اما این پایان راه نیست. به محض شروع کار تیمی و تعاملات در سطح گروه ، تعارضاتی اتفاق می‌افتد که گرچه تا حدی برای سلامت کار تیمی و ارتقای آن لازم هستند اما تجربه نشان داده است اغلب به سمتی که به نفع ما و کار گروهی نیست، میل می‌کند. همیشه دوستان خوب، شرکا یا هم‌تیمی‌های بی‌نظیری نیستند و این مقوله ریشه در تفاوت‌های شخصیتی، ویژگی‌های فرهنگی و در کل دستگاه فکری افراد دارد. نبود سیستم منسجم و همراه می‌تواند تمام اهداف و برنامه‌های شما را بر هم زند یا حداقل از مسیر اصلی خارج سازد. اگر به لیست فورچون و شرکت‌های بزرگ و موفق دنیا نگاهی داشته باشیم، متوجه می‌شویم بیشتر آن‌ها در یک ویژگی مشترک‌اند و آن روحیه کار تیمی و وجود رهبری است که توان تیم سازی مؤثر را داشته باشد.

متأسفانه آزمون‌وخطای اغلب شرکت‌های نوپا برای جذب افراد مناسب در گروه کاری یا ایجاد فرآیندهایی برای تسهیل کار تیمی اغلب زمان، انرژی و منابع زیادی از این سازه‌های حساس و آسیب‌پذیر می‌گیرد.

حال که با اهمیت کار تیمی و تیم سازی به خصوص در استارتاپ‌ها و شرکت‌های نوپا آشنا شدیم، به بررسی کتابی تحت عنوان «بازیکن تیمی ایدئال» می‌پردازیم. نویسنده این کتاب Patrick Lencioni دو دهه سابقه در مشاوره به شرکت‌های بزرگی دارد که اغلب با آن‌ها آشناییم. در این کتاب دغدغه نویسنده شرح و معرفی 3 فضیلت اساسی است که می‌تواند راهگشای توسعه کار تیمی در سازمان باشد. وی معتقد است هر چقدر هم که در رهبری صحیح تیمی وسواس به خرج دهیم، تا ورودی درستی نداشته باشیم، موفق نخواهیم شد.

این کتاب با رویکردی داستانی و گفتگو محور سعی می‌کند چالش‌های یک شرکت را در توسعه و پایه‌ریزی کار تیمی بیان کند. نکته اساسی که شما را با خود تا انتهای کتاب همراه می‌کند این است که علیرغم سادگی و سلاست مفاهیم گفته شده، ذهنتان درگیر خواهد شد و جالب‌تر اینکه نویسنده هیچ سؤال شما را بی‌جواب باقی نمی‌گذارد. در هر بخش از کتاب کاراکتری ناجی شما بوده . سؤالات ذهنی شما را مطرح خواهد کرد.

سه فضیلت اساسی فروتنی، ولع داشتن و هوشمندی گرچه ظاهراً بدیهی به نظر می‌رسند اما همچون ستون‌های اساسی یک سازه، می‌توانند سازمان را سرپا نگه دارند یا برعکس، موجب فروپاشی آن شوند. در تمام طول کتاب سعی بر آن است تا خودتان بتوانید این 3 ویژگی را تعریف کنید و در لابه‌لای تجربیاتتان به دنبال نشانه‌هایی از آن‌ها در افراد اطرافتان بگردید. در نهایت در دو فصل پایانی، نویسنده راهنمایی را ارائه می‌دهد که علاوه بر تعریف و بسط این سه مقوله، به شما می‌آموزد چگونه این فضایل را ارزیابی و در داخل سازمانتان نهادینه کنید.

نکته قابل‌توجه دیگر این است که اگر کتاب قبلی نویسنده با عنوان «5 دشمن کار تیمی» را خوانده باشید، متوجه خواهید شد که نویسنده با هوشمندی تمام، سعی کرده است تا در این دو کتاب مسئله کار تیمی را به سرانجام رساند. در کتاب پنج دشمن کار تیمی به بررسی نحوه تعامل افراد با یکدیگر برای ایجاد تیمی منسجم پرداخته می‌شود اما کتاب پیش رو بر عضو منفردی از تیم تمرکز دارد و بر فضیلت‌هایی تأکید می‌کند تا در غلبه بر اختلالاتی که تیم را از مسیر اصلی منحرف می‌کند، مددرسان باشد. در واقع این دو کتاب مکمل یکدیگرند و می‌توانند به شما در بررسی سیستمی و فردی کار تیمی کمک نمایند.

سخن پایانی اینکه هدف نویسنده از نگارش این کتاب، کمک به ایجاد کار تیمی به خصوص در سازمان‌هایی است که رو به فروپاشی هستند و منابع اندکی دارند. رویکرد کتاب به این مقوله کاملاً هوشمندانه و غیرمستقیم است. در این کتاب به شما بایدها و نبایدها تذکر داده نمی‌شود، بلکه شما در طی داستان و در سیر بررسی کتاب به چالش می‌کشند. سؤالی که مکرراً در این کتاب از خود می‌پرسید این است که: اگر من جای جف بودم چه می‌کردم؟ و همین درگیری‌های ذهنی می‌تواند به شما کمک کند تا هنگام بستن این کتاب، خود را تا حدودی ارزیابی کرده و به نتیجه‌ای مؤثر رسیده باشید.

این کتاب توسط آقای رضا رایان‌راد ترجمه شده و به همت انتشارات آریانا قلم در بهار سال 1397 روانه بازار گردید. 

لطفا برای افزودن نظر ورود یا ثبت نام کنید.